تا دنیا پابرجاست دنیای منی#AAA#
 
درباره وبلاگ


سفر غریبی داشتم توی اون چشم سیاهت، سفری که برنگشتم گم شدم توی نگاهت، یه دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود، چشم تو مثل یه سایه همه جا همسفرم بود، تو شدی خون تو رگهام، من دیگه خودم نبودم، برای نفس کشیدن دیگه محتاج تو بودم ................................ این وبلاگ برای و فدای تمامی کسانی است که از روزگار نامروت زخم خورده اند و روزگارشان بر خلاف آرزوهایشان گذشته است.
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:






روزگارم بر خلاف آرزوهایم گذشت
خسته در حبس زمینم، ماه من یادم کن




 

در دادگاه عشق

قسمم قلبم بود .. وکیلم دلم بود...

حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان

قاضی نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد

پس محکوم شدم به تنهایی و مرگ 

کنار چوبه دار از من خواستند تا آخرین خواسته ام را بگویم

من گفتم به تو بگویند دوستت دارم؟!!!!!!!!





چهار شنبه 4 اسفند 1389برچسب:, :: 1:1 ::  نويسنده : مصطفی